همسرداری رهبر کبیر انقلاب اسلامی (ره) - نمایش محتوای تولیدات ویژه
همسرداری رهبر کبیر انقلاب اسلامی (ره)
در آیین مبارک اسلام بر حسن رفتار با همسر تأکید بسیاری شده است و سخنان بسیاری مبنی بر اهمیت خوب همسر داری از پیشوایان بزرگوارمان به ما رسیده است. چنانچه پیامبر بزرگوار اسلام میفرمودند: «هرکس که از دوستان ما باشد، به همسرش بیشتر محبت میکند.»
رهبر کبیر انقلاب اسلامی (ره) فرزند راستین رسول خدا نمونه بارز انجام این توصیه رسول خدا بودند. لحظه لحظه زندگی امام خمینی (ره) با همسر بزرگوارشان سراسر درس زندگی است. با هم صفحاتی از کتاب روشن زندگی امام را ورق میزنیم:
عروسی در ماه مبارک رمضان
در حالی که رسم نیست در ماه رمضان ازدواج کنند، اما عروسی ما در ماه رمضان بود. آنقدر امام به درسشان مقید بودند که حتی برای ازدواجشان حاضر به تعطیل کردن درس نبود و میگفتند چون ماه رمضان درسهای حوزه تعطیل است وقت مناسبی برای عروسی ماست.
همسر امام (ره)نقل می کنند: اوایل زندگیمان، به من گفتند من به کار تو کاری ندارم. به هر صورت که میل داری لباس بخر و بپوش، اما آنچه از تو میخواهم این است که واجبات را انجام بدهی و محرمات را ترک کنی، یعنی گناه نکنی.
نوه ایشان نیز نقل می کنند: علاقه و محبت وافری به همسرشان داشتند به طوری که خانم در یک طرف قرار داشت و بچهها در طرف دیگر و این دوست داشتن با احترام خاصی همراه بود. یک بار خانم مسافرت رفته بودند، آقا خیلی دلتنگی میکردند. وقتی آقا اخم میکردند ما به شوخی میگفتیم اگر خانم باشد، آقا میخندند، وقتی نباشد آقا ناراحت هستند و اخم میکنند.
هرچه سربهسر آقا گذاشتیم، اخم ایشان باز نشد. بالاخره من گفتم: «خوش به حال خانم که شما این قدر دوستشان دارید.» آقا گفتند: «خوش به حال من که چنین همسری دارم. فداکاری که خانم در زندگی کردند، هیچ کس نکرده است.»
دختر ایشان نقل می کنند: در اول ازدواجشان با خانم قرار گذاشته بودند سالی یک بار خانم به تهران بروند و سه ماه تابستان را در تهران بگذرانند. خودشان هم به خمین میرفتند. این برنامه همیشه بود و تا بزرگ شدن ماهم ادامه داشت. آقا سختشان بود که خانم در زمستان به مسافرت بروند و از روزی که خانم به مسافرت میرفت، اخمهای امام در هم بود تا خانم برگردد.
در موقع ورود خانم به منزل آقا میخندیدند و این یکی از راه های ابراز علاقه امام به خانم بود.
گاهی که خانم میخواستند به مسافرت بروند در هر ساعتی از روز که بود، حتی اگر ساعت ۲ بعد از ظهر که وقت استراحت امام بود، با همهی نظمی که در برنامه روزانه زندگی خود داشتند، به احترام خانم به حیاط منزل آمده و خانم را بدرقه میکردند.
یکی از همراهان امام ره در پاریس نیز می گوید: پانزده سالی که در نجف بودند با کسی تلفنی صحبت نمیکردند. وقتی که به پاریس رفتیم، همان روز اول و یا دوم بود که گفتند:« تلفن نجف را بگیرید. میخواهم با خانم صحبت کنم.» در مدتی که در پاریس بودند این مسئله چندین بار اتفاق افتاد که با خانم تلفنی صحبت کردند.
به خاطر همین رابطه عاطفی، چندین بار از پاریس پیغام دادند هرچه زودتر کار گذرنامه و ویزای خانم را درست کنند تا ایشان هم بیاید پاریس . بعد از یکی دو هفته خانم آمد. وقتی که امام خانواده را دیدند ، احساس آرامش و طمأنینه ای در ایشان مشاهده کردیم.
Married the great leader of the Islamic Revolution ( RA)
The holy religion of Islam is a lot of emphasis on good manners wife 's remarks on the importance of a good wife, you have a lot of great leaders we have . Myfrmvdnd the noble Prophet of Islam : " Whoever is our friend , the husband is more affectionate . "
Great Leader of Islamic Revolution Imam 's son true prophet typical recommendation Prophet had done this . Every moment of the life of Imam Khomeini (RA ) with his gracious wife over the course of life. Turn the pages of the book on the Life of Imam Together we will :
Wedding in Ramadan
While Ramadan is drawing to get married , but the wedding we had in Ramadan . Imam to bind their course so that they were not even married and they have to shut down the course lessons area is closed because of Ramadan is a good time for the wedding .
The gentleman put Srbhsr , fret not open them . Finally I said : " Hi had a woman that you love you so much . " Agha said : " I am happy that I have such a wife . They sacrifice her life , no one has . "
They tell her in the first place she had been married to her once a year go to Tehran and Tehran to spend three months in the summer . Khomeini himself go . It always was and continues to grow Mahm . Was a hard man and woman in winter travel since the day she was traveling , she returned to the Akhmhay Imam .
On her arrival home and the man laughed at her at Imam had expressed an interest in one way .
Sometimes she wanted to travel at any time of day it was, even if the Imam was 2 o'clock in the afternoon rest time , with all the chaos of daily life , to respect her the home yard and her Badragheh users.
One of the companions of Imam Khomeini in Paris says : fifteen years in Najaf were not talking to anyone . When we went to Paris , which was the first day or two , said : " Najaf phone call. I would like to speak with her . " While in Paris it happened several times that she was talking to .
Because of this emotional , messages from Paris had several passports and visas to work as soon as she can make them come together in Paris. After two weeks she was . When they saw the Imam 's family , a sense of peace and calm we saw in them